همه ابهت، شجاعت و زندگی خاص حاجقاسم یک طرف! حضور خاضعانه و اشکبار او در حرم امام رضا(ع) یک طرف دیگر! فرمانده مقاومت برای یک لحظه حضور در کنار مرقد خورشید هشتم جان می‌داد.
باشگاه ژورنالیست کرمان _ آمنه شهریار پناه: درست است که از کرمانیم، گوشه‌ای از خاک ایران، اما در حقیقت قطعه‌ای از صحن جامع رضوی هستیم! هرکدام‌مان در هر بخشی از این کشور که باشیم، روی گلی از قالی‌های حرم نشسته‌ایم، ما از همان اول هم وصل به حرم بودیم، وقتی چشم باز کردیم، کبوتر شدیم، بال زدیم و دور تا دور صحن و سرای عاشقان را با چشم دل دیدیم. مگر ما می‌توانستیم بدون اذن آن امام رئوف در کشوری که بخشی از آن مضجع شریف بود ورود کنیم؟ نور آن قطعه بهشتی به ما زندگی بخشید و سبب رشدمان شد. از لطف و کرم آن مهربان امام بود که انوار توحیدی در وجودمان تابید، از نگاه او بود که قرن‌ها زیر بار زور نرفتیم و حرکتی زدیم که دنیا برای سالهای طولانی انگشت به دهان ماند. دست و دعای امام هشتم پشت سر خمینی کبیر بود و او را به سمت جلو می‌برد، فوج فوج مردم را با روح‌الله همراه می‌کرد و این کشور را در راه عزت، افتخار و اقتدار گذاشت. این کشور، خانه امام رضاست، حرم آقاست، مدتهاست دست قدرتش روی سر این ملت قرار گرفته و آنها را تافته جدابافته قرار داده است. به مددش سالهای پر فراز و فرودی را پشت سر گذاشتیم و حالا به نقطه‌ای رسیدیم که زمین زیر پای ارتش امام‌رضایی‌ها می‌لرزد، آنها مقتدرتر از همیشه با یک دستشان نقاره‌زنی می‌کنند و با دست دیگرشان موشکهای نقطه‌زن می‌سازند. ارتشی که افتخار فرماندهانش این است که خادم‌الرضا باشند، آنها جان می‌دهند تا لحظه‌ای را تی و جارو بدست بگیرند و حرم آقا را شست‌وشو دهند. مثل همین حاجقاسم خودمان! همه ابهت و شجاعت و زندگی خاصش یک طرف! حضور خاضعانه و اشکبارش در حرم امام‌رضا(ع) یک طرف دیگر! او برای یک لحظه حضور در کنار مرقد خورشید هشتم جان می‌داد، وقتی لباس خادمی حرم مطهر امام را می‌پوشید و خدمت می‌کرد، انگار دنیا را فتح کرده بود و از ذوق نفسش می‌رفت، حاجقاسم از تکه های خرد شده حرم آقا برای خودش نگین انگشتر ساخت و به امید گرفتن حاجتِ شهادت آن را دست کرد و آخر هم شهادتش را گرفت. عشق حاجقاسم به امام‌رضا(ع) وصف‌ناپذیر است، او وصیتی به خادم آقا داشته و از او قول گرفته که حتما این کار را انجام دهد، موضوعی که عمق ارادت به امام هشتم را نشان می‌دهد. خادم امام رضا(ع) نقل می‌کند: برنامه اعطای احکام خادمان امام رضا(ع) برگزار شد، ما شروع کردیم این شعر را زمزمه کردیم و حاجقاسم اشکش سرازیر شد و از من قول گرفت «اگر جنازه من آمد توی این حرم بیا و قول بده دوباره این را برای من بخوانی». حاج قاسم شهید شد وقتی پیکرش وارد حرم شد یک دفعه یاد قولی افتادم که به حاج قاسم داده بودم. «ای صفای قلب زارم هرچه دارم از تو دارم/ تا قیامت ای رضاجان سر ز خاکت برندارم» امام‌رضا(ع) برات شهادت خیلی‌ها را امضا کرده خدا کند این افتخار به عاشقان ارتش فرهنگی او هم برسد. پایان پیام ۸۰۰۶۵/ب
