آنطور که به نظر میرسید کودکان و نوجوانان صبح زود لقمهای از مادر خود گرفته و همانطور که آن را در دست داشتند به دل تظاهرات زدهبودند و در این میان نوجوانی زخمی نیز، خود را به جمع دوستانش رسانده بود تا او هم در خلق آن حماسه، تاثیرگذار باشد.
باشگاه ژورنالیست -بوشهر، فاطمه مظفری پور: مردم به دل خیابانها ریختند، سیاهی ازدحام جمعیت، خیابانها را گرفته بود، پیرها و جوانها، هرکدام گوشهای از یک شعار که بیان آزادیخواهی بود را در دست داشتند و اما روحانیها، در صف اول و در تیررس اصلی این تجمعات بودند.
ایستادگی مردم بوشهر در برابر حکومت نظامی روی بنری که جلوتر از همه نگاهداشته شده بود، نوشته بود: «ما خواستار حکومت جمهوری اسلامی هستیم.» اوضاع طوری بود که حتی وقتی رژیم دستور به حکومت نظامی داده بود هم مردم در تجمعات خود با جسارت تمام روی دستنوشتههایشان نوشته بودند لغو حکومت نظامی! استان بوشهر در جایگاه استراتژیکی مهمی قرار داشت و از سوی دیگر ذخایر طلای سیاه و خط ساحلی طولانی خلیح فارس، این خطه را برای رژیم پهلوی بسیار پر اهمیت جلوه داده بود و این خود بهانهای برای تاختن بر این خاک شد. سال ۵۷ بود و مردم برای استقلال خواهی خود در خیابان امام خمینی(ره) یا همان محله سنگی جمع شدهبودند. در آن لحظات، شهر زیر مشتهای گره کرده جوانان بوشهری بود و صدای شعارهایشان در خیابانها میپیچید.
کودکان با لقمههایشان به تظاهرات آمدند کودکان و نوجوانان نیز بخش دیگری از حماسه سال ۵۷ را در دست داشتند؛ آنطور که به نظر میرسید آنها صبح زود لقمهای از مادر خود گرفته و اکنون آن را در دست داشته و به دل تظاهرات زدهبودند و در این میان نوجوانی زخمی نیز، خود را به جمع دوستانش رسانده بود تا او هم در خلق آن حماسه، تاثیرگذار باشد.
کار به همینجا ختم نشده بود و مردم بنری بزرگ را در میدان فرودگاه بوشهر نصب کرده و روی آن نوشته بودند: «این میدان به نام امام خمینی نامیده میشود.» مردم با لباسهای محلی خود، به دل خیابانها زده بودند تا به رژیم پهلوی بگویند که فرهنگشان برای آنها غنیتر از آن است که به بهانه مدرن شدن، هویتشان از آنها گرفته شود.
شکار لحظه توسط عکاس در وسط تظاهرات در این بین، تنها مرکز استان بوشهر نبود که در شور تظاهرات قرار داشت و شهرهایی مثل گناوه هم به میدان آمده بودند؛ کارکنان گمرک گناوه شور اصلی این تجمعات را برپا کرده بودند در همان حوالی، کودکی که در حال دویدن به سمت جمعیت بود، وقتی با نگاه دوربین عکاس روبه رو میشود، لحظهای در بین پیوستن به جمعیت یا ایستادن برای عکس گرفتن میماند و این حیرت زدگی لحظهای بود که به شکار عکاس درآمد.